غمخانه
|
|
شمع چون پروانه و پروانه می سوزد چو شمع لاله ی پرپر شده جانانه می سوزد چو شمع
شعله ور شد زاتش بیداد درب خانه و همره در قلب اهل خانه می سوزد چو شمع
مانده مابین در و دیوار یک گل از بهشت یک کبوتر بچه هم مستانه می سوزد چو شمع
چون شرار آتش بیداد باشد شعله ور آشنا می نالد و بیگانه می سوزد چو شمع
یاس شد نیلو فری از ضربت دستی پلید بلبلی در گوشه ی و یرانه می سوزد چو شمع
بسکه جانسوز است طولانی ترین شام فراق شمس عالمتاب هم ماهانه می سوزد چو شمع
شد جهان غمخانه ای از داغ زهرای بتول هر که را بینم در این غمخانه می سوزد چو شمع
|
چهارشنبه 88 خرداد 6 |
نظر بدهید
|
|
|
|